محل تبلیغات شما

الان میخوام نقد کتاب رو تایپ بکنم، ظرفها داخل دستشور تلنبار شده، وسایل آشپرخانه کف حال و آشپزخانه ریخته، داخل اتاق لباسهای شسته شده روی هم تلنبار شدند، در اتاق کوچولو تمام وسایل بازی و لباسهایی که از کمدش روی زمین پراکنده قاطی هم شدند. روی چند جای فرش و چند پتو هم کارخرابی کرده و پوشوندمش که یک روز برم بشورم!

کوچولو روی پای من نشسته و در حال شیر خوردن مدام دست کوچولوش رو روی صفحه کلید میکوبه و با اون دستش کتاب دستم رو میگیره پرت میکنه اون طرف. همه ی کار های من رو به هم میریزه. بماند که نمیتونم تمرکزکنم رو نوشته هام و نمیفهمم چی مینویسم. همونهایی هم که مینویسم با این کارهاش به هم میریزه. رو زمین هم نمیتونم بذارمش گریه میکنه و پاچه شلوارم رو میگیره میکشه! اگر با هزار ترفند بذارمش زمین باید با اسباب بازی هایی که مدام دستم میده بازی کنم اگرنه شاکی میشه! دوست ندارم اون از درس خوندنم لطمه ببینه. خیلی سخته.

با این سختی ها نمی  دونم دعوای نیم ساعته ی استاد برای اشتباه گذاشتن یک نقظه (که باید بعد از پرانتز ارجاع میگذاشتم و اشتباها قبل پرانتز ارجاع گذاشته بودم ) رو هضم کنم و مثل یک هیولا دور سرم میچرخه. خیلی خستم هیشکی نمیتونه بفهمه.

 واقعا درسته که انتظار از من با این شرایط  با انتظار از اون همکلاسی های مجردی که تو خوابگاه میخورن و میخوابن و تنها دغدغه شون درسشونه یکی باشه؟!

اسباب بازی های عزیز

تایپ با اعمال شاقه!

وقتی بابا از بچه نگهداری میکنه!

رو ,هم ,روی ,اون ,بازی ,زمین ,با این ,هم میریزه ,به هم ,پرانتز ارجاع ,انتظار از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آزاد اندیشان اقتصاد گیلان